جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سیاهک: (تعداد کل: 1)
سیاهک
[هَ] (ص مصغر) بسیاهی زننده متمایل به سیاه : سیاهک بود زنگی خود بدیدار بسرخی میزند چون گشت بیمارنظامی (|| اِ مصغر) آفت قارچی در گندم که دانه را سیاه کند (یادداشت بخط مؤلف) بیماری در زعفران (یادداشت بخط مؤلف).