جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سوسک: (تعداد کل: 2)
سوسک
[سَ] (اِ) تیهو و آن پرنده ای باشد شبیه به کبک لیکن کوچکتر از اوست (برهان) (از آنندراج) (فرهنگ رشیدی).
سوسک
(اِ) نوعی از جعل باشد و او بیشتر در حمامها متکون میشود (برهان) (آنندراج) (فرهنگ رشیدی) صراراللیل جدجد صیاح اللیل خرچسنه گوگال (یادداشت بخط مؤلف) -امثال: سوسک به بچه اش میگوید قربان دست و پای بلوریت.