جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سندباد: (تعداد کل: 3)
سندباد
دانسته اند (فرهنگ فارسی « سندبادنامه » [سِ] (اِخ) نام حکیم هندی که مسعودی مؤلف مروج الذهب و ابن الندیم او را واضع معین) : ویژه توئی در گهر سخته تویی در هنر نکته تویی در سمر از نکت سندباد منوچهری چه خوش آمد این نکته در سندباد که عشق...
سندباد
[سِ] (اِخ) نام پسر گشتاسب بن لهراسب (فرهنگ رشیدی) نام پسر گشتاسب بن لهراسب بود که با اسفندیار اخوت داشته وی طالب حکمت و دانش گردید و تا به مقام دانایی و فرزانگی رسیده، کتابی در حکمت و پند و عقلیات بنام خود تألیف کرده و آن در روزگار باقی...
سندباد
[سِ] (اِخ) سنباد مجوس رجوع به سنباد شود.