جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه سنجاق: (تعداد کل: 3)

سنجاق

[سَ] (ترکی، اِ) سنجق سنجوق علم درفش رایت (فرهنگ فارسی معین) ج، سناجق || یکی از تقسیمات ایالت در دولت عثمانی ولایت (فرهنگ فارسی معین).

سنجاق

[سَ] (ترکی، اِ)( 1) سوزنی بی سوفار با سری مدور و آن از غیر آهن کنند که قابل ارتجاع است - سنجاق ته دار؛ فلزی سیخکی مانند سوزن که در ته آن دگمهء کوچکی تعبیه شده است (از فرهنگ فارسی معین) - سنجاق سر؛ سنجاق فلزی و گاه با روکش...

سنجاق

[سَ] (اِخ) دهی است از دهستان آختاچی بخش حومهء شهرستان مهاباد دارای 495 تن سکنه است آب آن از چشمه محصول آنجا غلات، حبوبات و توتون می باشد شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است (از فرهنگ ( جغرافیائی ایران ج 4.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.