جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سماق: (تعداد کل: 5)
سماق
[سَ] (اِ) نوعی از سنگ که سفید و نرم باشد (غیاث) (آنندراج).
سماق
[سُ] (ص) دروغ ساده و خالص از هر چیزی (از آنندراج) (منتهی الارب): کذب سماق؛ دروغ ساده و خالص (ناظم الاطباء).
سماق
[سُ / سُمْ ما] (اِ) نام دوایی است و آن میوه باشد (غیاث) (از آنندراج) تتری و آن میوهء درختی است که چون خوشه برآید دانه های بسیار بر آن چون عدس و بر روی آن دانه پرز و رطوبتی میان سرخ و زرد و بطعم ترش و همان ترشی...
سماق
[سُ] (اِخ) نام یکی از دهستان های بخش چگنی شهرستان خرم آباد موقعیت طبیعی کوهستانی، هوای معتدل و مالاریایی آب آن از رودخانهء کشکان سراب رفتخان، سراب سماق و آب کالیاب و چشمهء گرموت مرتفعترین قلل جبال در این دهستان، کوه های سفیدکوه، کوه گاو شمال، کوه میل، کوه سماق،...