جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سلاخ: (تعداد کل: 2)
سلاخ
[سَلْ لا] (ع ص) پوست کن (غیاث) (فرهنگستان) آنکه پوست از گوسفند بیرون کشد (مهذب الاسماء) آنکه پوست حیوانات از بدن بیرون کشد (آنندراج) کسی که گوسپند میکشد وپوست کنده بدکان قصابی حمل میکند (ناظم الاطباء) پوست بازکننده از هر حیوانی : هرچند میکشد بت سلاخ زنده ام این است...
سلاخ
[سَلْ لا] (اِخ) دهی است از دهستان کسایر بخش حومهء شهرستان بجنورد، دارای 373 تن سکنه است محصول آن میوه جات و ( انگور است (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9.