جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سفن: (تعداد کل: 3)
سفن
[سَ فَ] (ع اِ) پوست درشت از ماهی یا نهنگ و غیره که بر قبضهء شمشیر وصل کنند تا گرفت خوب شود (غیاث) (از آنندراج) پوست درشت مانند پوست نهنگ و مثل آن (منتهی الارب) پوست سوسمار (دهار) پوست درشت بر دستهء کارد و شمشیر ج، اسفان، سفون (مهذب الاسماء)...
سفن
[سَ فَ] (ع مص) پوست بازکردن (آنندراج) (از منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی ||) وزیدن (منتهی الارب) (از آنندراج||) خاک رفتن باد از زمین (منتهی الارب) (آنندراج ||) تراشیدن (المصادر زوزنی).
سفن
[سُ فُ] (ع اِ) جمع سفینه است که به معنی کشتی باشد (غیاث) (آنندراج) : اسب من در شب دوان همچون سفینه در خلیج من بر او ثابت چنان چون بادبان اندر سفن منوچهری.