[سَ نِ] (ص مرکب) نگون سر واژگون (آنندراج) واژون افتاده سرازیر : سراسر همه دشت شد رود خون یکی بی سر و دیگری سرنگونفردوسی بهر سو سری بود در خاک و خون تن بدسگالان همه سرنگونفردوسی این ز اسب اندرفتاده سرنگون وآن بزیر پای اسب اندر ستانفرخی گه ز بالا...
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.