جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سردسته: (تعداد کل: 1)
سردسته
[سَ دَ تَ / تِ] (اِ مرکب)رئیس قائد پیشوا (یادداشت مؤلف): سردستهء دزدان سردستهء آشوبگران : به سرکردگی شخصی از مینامند در هر محله از محلات شهر تعیین نماید (تذکره الملوک چ 2 ص 48 ||) چوب و عصای دستی « سردسته » ایشان که او را (آنندراج).