[سَ] (ص مرکب، اِ مرکب) تیزمغز (برهان) مردم تیزمغز (آنندراج) : نه گرفتار آمدی بدست جوانی معجب، خیره رأی، سرتیز، سبک پای (گلستان سعدی ||) خار || نیزه (برهان) (آنندراج) کنایه از سنان (انجمن آرا) هر شی ء نوکدار (غیاث ||) تند و تیز (برهان) (آنندراج) که دارای نوک تیز...