جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سراقه: (تعداد کل: 4)
سراقه
[سَرْ را قَ] (ع اِ) آبدزدک (یادداشت مؤلف).
سراقه
[سُ قَ] (اِخ) ابن عمرو، مکنی به ذوالنور صحابی است وی کسی است که با مردم ارمنیه بصلح کار کرد و هم در آنجا درگذشت ( (اعلام زرکلی ج 1 ص 360.
سراقه
[سُ قَ] (اِخ) ابن مالک بن جعشم المدلجی، مکنی به ابوسفیان صحابی است و او راست شعری و در صحیحین 19 حدیث به او 421 و البیان و ،86 ، نسبت داده اند وفات او بسال 24 ه ق است (اعلام زرکلی ج 1 ص 360 ) رجوع به...
سراقه
[سُ قَ] (اِخ) ابن مرداس الباهلی الاصغر صحابی است جریر شاعر دورهء جاهلیت را هجو کرد وی را اخباری است در اغانی (المعرب جوالیقی ص 301 ) و رجوع به عیون الاخبار ج 1 ص 203 و عقد الفرید ج 3 ص 334 شود.