جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سدی: (تعداد کل: 4)
سدی
[ ] (اِ) بستیباج است (تحفهء حکیم مؤمن).
سدی
[سَ دا] (ع اِ) تار جامه (منتهی الارب) (آنندراج) خلاف لحمه (اقرب الموارد) تار (زمخشری) رشته ها و نخ های دراز افقی کشیدهء نسیجی مقابل لحمه که نخ های کوتاه عمودی گونهء منسوجی بود (یادداشت مؤلف ||) تری شب (منتهی الارب) الندی او ندی اللیل و گفته اند سدی، تری...
سدی
[سَ دْیْ] (ع مص) سست و فروهشته شدن غلاف چیزی (منتهی الارب ||) دراز کردن دست بسوی کسی || گام فراخ نهادن (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء).