جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سخاء: (تعداد کل: 3)
سخاء
[سَخْ خا] (ع اِمص) نرمی و سستی ج، سخاخی (منتهی الارب).
سخاء
[سَ] (ع اِ مص ||) جوانمردی نمودن (منتهی الارب) جوانمردی (آنندراج) جوانمرد شدن (دهار) راد شدن (تاج المصادر بیهقی) رجوع به سخا شود (|| اصطلاع عرفان) عبارت است از آنکه انفاق مال و دیگر متمنیات بر او سهل و آسان بود تا چندانکه باید و چندانکه شاید بمنصب استحقاق برساند...
سخاء
[سَ] (ع اِ) جِ سخاءَه (منتهی الارب) (اقرب الموارد) رجوع به سخاءه شود.