جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ستانیدن: (تعداد کل: 1)
ستانیدن
[سِ / سَ دَ] (مص) گرفتن (آنندراج) ستدن : و هیچ مهتر سخن نگفتی و گفتی تو رشوت ستانیده ای و هیچکس را بر هیچ کار ایمن نداشتی (ترجمهء تاریخ طبری بلعمی) و مردمان را خواسته ها ستانیدند و چهارپایان براندند و شهرها بگرفتند (ترجمهء تاریخ طبری بلعمی).