[سِ] (ع اِ) جِ سبله (دهار) (مهذب الاسماء) (غیاث) : به نیم گرده بروبی بریش بیست کنشت بصد کلیچه سبال تو شو که روب نرفت عمارهء مروزی لاف تو ما را بر آتش بر نهاد کآن سبال چرب تو بر کنده بادمولوی رجوع به سبله شود.
[سِ] (اِخ) جایگاهی است میان بصره و مدینه (معجم البلدان).