جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ساک: (تعداد کل: 5)
ساک
(اِ) بمعنی فسخ باشد و فسخ در لغت بمعنی جهل و ضعف و فساد رای و نقصان است و در طریق اهل تناسخ آن است که روح به دو مرتبه فرو رود یعنی از صورت انسانی بصورت نباتی چمن آرا گردد (برهان ||) بمعنی رسخ است، و رسخ در لغت...
ساک
(اِ) درختی است بلند، و در هندوستان بسیار، و گویند چوبش سیاه است (انجمن آرا) (آنندراج) رجوع به ساج و ساگ شود.
ساک
(اِ) نام خورشی است مانند آش که در آن برنج و اسفناج و نخود و آب غوره کرده و گوشت پخته نان خورش کنند و در تبرستان این متداول و معروف و مستعمل است (انجمن آرا) (آنندراج) رجوع به آش (آش ساک) شود.
ساک
(فرانسوی، اِ)( 1) کیسه که از چرم یا پارچه های ضخیم سازند و مایحتاج در آن نهند خریطه || کوله پشتی که کوه نوردان توشهء Sac - ( خود در آن نهند ( 1.