جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سامر: (تعداد کل: 4)
سامر
[مِ] (ع ص) افسانه گوینده افسانه گویندگان اسم جمع است (منتهی الارب) (آنندراج) نقال ج، سُمّار.
سامر
[مِ] (اِخ) سامریه( 1) شهر مشهور در فلسطین وسطی و آن همان سبطیه است که بمسافت سی میلی شمال اورشلیم و شش میلی شمال غربی شکیم واقع است (قاموس کتاب مقدس ص 459 ) و این جز سامره (سر من رأی) است که در بین النهرین است (حاشیهء برهان قاطع...
سامر
[مِ] (اِخ) شخصی که در زمان موسی علیه السلام گوسالهء سخن گوی بعلم سحر ساخته بود (برهان) (آنندراج) رجوع به سامری شود.
سامر
[مِ] (اِخ)( 1) حاکم نشین ایالت پادوکاله( 2) بخش بولونی( 3) دارای 2500 تن جمعیت است و 2050 گز از سطح دریا ارتفاع دارد Samer (2) - Pas - de -Calais (3) - Boulogne - (1).
