جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ساران: (تعداد کل: 5)
ساران
(اِ) بمعنی سر باشد که به عربی رأس خوانند (برهان) (آنندراج) سر باشد (جهانگیری) : گفت آن رنجور کای یاران من چیست این شمشیر بر ساران من مولوی (از جهانگیری، رشیدی، شعوری) نصیحتهای اهل دل دواء النحل را ماند پر از حلوا کند جانت ز فرش خانه تا ساران مولوی...
ساران
(اِخ) نام قصبه ای است از عراق (برهان) (آنندراج).
ساران
(اِخ) یکی از محلات قصبهء تهران بوده و افضل سارانی شاعر هجاگوی قرن دهم منسوب بدانجاست رجوع به تحفهء سامی ص 167 شود.
ساران
(اِخ) دهی است از دهستان بویر احمد سر حدی بخش کهکیلویهء شهرستان بهبهان، واقع در 17 هزارگزی شمال باختری سی سخت و 16 هزارگزی شمال باختری راه اتومبیل رو سی سخت به شیراز کوهستانی و سردسیر و مالاریائی و آب آن از رودخانهء بی شار، و محصول آن غلات، برنج،...