جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه زابل: (تعداد کل: 4)
زابل
[بَ / بِ] (ع ص) مرد کوتاه بالا (منتهی الارب) و رجوع به زبل در لغت نامه شود.
زابل
[بُ] (اِخ) نام ولایت سیستان است (برهان قاطع) نام ولایتی که آن را نیمروز نیز خوانند و زاول نیز لغت است (شرفنامهء منیری) نام ولایت سیستان است و آن را نیمروز نیز خوانند (فرهنگ جهانگیری) نام شهری است از ولایت سیستان (غیاث اللغات از سراج و چراغ هدایت) (فرهنگ جهانگیری)...
زابل
[بُ] (اِخ) قومی و جماعتی است (برهان قاطع (||) اِ) شعبه ای است از موسیقی (برهان قاطع) اصلی است (شرفنامهء منیری) مقامی است از مقامات سرود (غیاث اللغات از سراج و چراغ هدایت و فرهنگ) گوشه ای از چهل و هشت گوشهء موسیقی است مقامی است از موسیقی چنانکه از...
زابل
[بَ] (اِخ) شهری است به سند (منتهی الارب).