[رَ سَمْ] (نف مرکب) رسبازنده ریسمان باز (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 2 ورق 6) کسی که روی ریسمان برود و بازیها کند (فرهنگ نظام) آنکه در بالای ریسمان کارهای شگفت آور کند بندباز (فرهنگ فارسی معین) ریسمان باز و بندباز و دارباز، و آن از انواع بازیگران بود که...