جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ربعی: (تعداد کل: 8)
ربعی
[رِ] (ع ص نسبی) منسوب است به رِبْع (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) رجوع به رِبْع شود || آنچه در فصل بهار زاده شود (از اقرب الموارد) موجودشده در فصل بهار (ناظم الاطباء ||) فرزند مرد در جوانی او (از اقرب الموارد ||) پسر متولد شده از شخص در...
ربعی
[رُ] (ع اِ) نوعی از اسطرلاب (دهار) : ربعی نموده پیکرش خطهای مسطر در برش ناخن بر آن خطها برش وقت محاکا ریخته خاقانی ناهید زخمه مطرب می آفتاب تابش چنگ آفتاب می را ربعی بشکل مسطر خاقانی.
ربعی
[رُ] (ص نسبی، اِ) یک نوع پول خردی که چهاریک قران باشد || در تداول امروز، سکهء زری که یک چهارم سکهء رسمی است (ناظم الاطباء).
ربعی
[رَ بَ عی ی] (ع ص نسبی) منسوب به طایفهء ربیعه (ناظم الاطباء) منسوب است به ربیعه بن نزار (از انساب سمعانی) (منتهی الارب).
ربعی
[رُ بَ] (اِخ) ابن عبدالله بصری، مکنی به ابونعیم از اصحاب حضرت جعفر صادق و حضرت کاظم علیهماالسلام، محدث بود (یادداشت مرحوم دهخدا).
ربعی
[رَ بَ] (اِخ) عبدالسلام بن المفرج (از اعلام زرکلی) رجوع به عبدالسلام ربعی شود.
ربعی
[رَ بَ] (اِخ) علی بن عیسی (از اعلام زرکلی) رجوع به علی ربعی شود.