جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه رازقی: (تعداد کل: 2)
رازقی
[زِ] (اِ) زنبق سفید (برهان) (ناظم الاطباء) زنبق (تذکرهء داود ضریر انطاکی ص 170 ||) سوسن سفید (برهان) (ناظم الاطباء) (تذکرهء داود ضریر انطاکی ص 170 ) یک قسم گلی است سفید و بغایت خوشبو (ناظم الاطباء) ابن بیطار آرد: امین الدوله بن التلمیذ گفت: رازقی سوسن سپید است و...
رازقی
[زِ ] (ع ص نسبی) منسوب به رازق || ضعیف (اقرب الموارد) سست و ضعیف از هر چیزی (منتهی الارب).