جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه ذوالنور: (تعداد کل: 4)

ذوالنور

[ذُنْ نو] (اِخ) لقب سراقه بن عمرو. از المرصع بن اثیر خطی و او از ابن ماکولا روایت میکند.

ذوالنور

[ذُنْنو] (اِخ) لقب طفیل بن عمرودوسی صحابیست. آنگاه که رسول اکرم وی را بدعوت بنودوس بمسلمانی میفرستاد در حق وی دعا کرد و فرمود، اللهم نورله، فسطع نور بین عینیه فقال اخاف ان یکون مثله. (ای عقوبه و نکالاً او عبرهً) فتحول الی طرف سوطه فکان یضی ء فی اللیله...

ذوالنور

[ذُنْ نو] (اِخ) لقب عامربن عبدالحرث بن نغیض شاعر است. ذکره الامدی. (نقل از حاشیهء نسخهء خطی المرصع).

ذوالنور

[ذُنْ نو] (اِخ) لقب عبدالرحمن بن ربیعه الباهلی. و او را ترک بزمان عمر در باب الابواب بکشتند.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.