جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ذخر: (تعداد کل: 3)
ذخر
[ذُ] (ع مص) یخنی نهادن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (مهذب الاسماء) (دهار) (منتهی الارب). پس انداز کردن. پستائی کردن. نهادن. نگاه داشتن. اندوختن. پس اوکند کردن. پس افکند کردن. ذخیره کردن.
ذخر
[ذُ] (ع اِ) ذخیره. (مهذب الاسماء). چیزی نگاهداشته شده برای وقتی. یخنی. (منتهی الارب). پس انداز. پس افکند. پس اوکند. چیز پنهان کرده. چیز نهاده. پستائی. اندوخته. ج، اَذخار : سایهء کردگار پرتو لطف پروردگار ذخر زمان و کهف امان. (گلستان سعدی).
ذخر
[ذَ خِ] (اِخ) نام کوهی است به یمن.