جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه دیوارکوب: (تعداد کل: 1)
دیوارکوب
[دی] (ن مف مرکب) کوبیده به دیوار دیوارکوفت کوفته شده بدیوار: جار دیوارکوب؛ قسمی چراغ که بدیوار نصب کنند (یادداشت مؤلف) دو شاخهء دیوارکوب؛ چراغ پایه داری که بدیوار نصب میکنند (ناظم الاطباء) ساعت دیوارکوب؛ ساعت دیواری.