جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه دوغ: (تعداد کل: 2)
دوغ
(اِ) شیری که زبد آن را بگیرند و مادهء پنیری آن بر جای باشد (بحر الجواهر) شیر ترش مسکه گرفته (ناظم الاطباء) شیری که از مجهول خوانند و بعضی دوغ ماست به اضافه نیز آورده اند « واو » وی مسکه بر آورده باشند که جغرات باشد اما فارسیان به...
دوغ
[دَ] (ع مص) بیمار شدن همهء قوم || تباه کردن گرما چیزی را || ارزان گردیدن طعام || آرمیدن قوم همدیگر را (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).