[دُ دِ] (ص مرکب) دودله بی ثبات متردد مردد شکاک مریب مذبذب مرتاب شاک مقابل یکدل (یادداشت مؤلف) کسی را گویند که در امری متردد باشد (برهان) متفکر و سراسیمه، برعکس یکدله (آنندراج) رجوع به دودله شود - دودل بودن؛ تردید ارتیاب شک ورزیدن مردد بودن تردید داشتن تذبذب (یادداشت...