[دَ هامْ بَ] (نف مرکب) که دهان خود یا دیگری را ببندد (|| اِ مرکب) تعویذی که در گلوی گوسپندان بندند تا که از گرگ محفوظ ماند (غیاث) (ناظم الاطباء ||) تعویذی که برای زبان بندی دشمنان و بدگویان نویسند (غیاث) (ناظم الاطباء ||) دستمال یا چارقدی که زنان ترک...