جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه دمادم: (تعداد کل: 4)
دمادم
[دَ دَ] (ص مرکب، ق مرکب) لحظه به لحظه لحظه به دنبال لحظه دمبدم پیوسته دمی بر دمی در هر نفس پی درپی پیاپی (زمانی) به هر نفس در هر لحظه دمی از پی دمی مرهً بعدَ اُخری کرهً بعدَ اُخری (یادداشت مؤلف) نفس به نفس و دم به دم...
دمادم
[دُ دُ] (ص مرکب، ق مرکب) پشت سر هم (مکانی) پشت سر یکدیگر بدنبال هم قدم بقدم و گام به گام پیوسته به یکدیگر متوالیاً متعاقباً درست در پی با کمی فاصله در عقب لاینقطع (یادداشت مؤلف) متعاقب و متوالی و دنبال یکدیگر آمده (انجمن آرا) (آنندراج) متعاقب و پی...
دمادم
[دَ دِ] (ع اِ) پشته های نرم خاکین (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
دمادم
[دُ دِ] (ع اِ) نوعی از لوبیای هندی است به قدر ماش، سرخ و شفاف و بر سر او نقطهء سیاهی، و به هندی مسور نامند، و قاطع سیلان آب دهان و مقوی دماغ اطفال (از تحفهء حکیم مؤمن) (از آنندراج) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء).