[دَ] (اِ مرکب) آنچه همراه آورند و وسیلهء مدعای خود سازند (برهان) چیزی که تمسک بدان کنند و آنرا وسیلهء مدعای خود گویند، و آن تمسک و سند باشد (لغت محلی شوشتر، نسخهء خطی) وسیله « دس اوویز » سازند (آنندراج) در لهجهء شوشتر (منتهی الارب) ذریعه ذرعه حجت دلیل...