جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه درمه: (تعداد کل: 2)
درمه
[دَ رَ مَ / دَ رِ مَ] (ع ص) درع درمه؛ زره تابان و نرم و فراخ (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد (||) اِ) خرگوش (منتهی الارب ) أرنب (اقرب الموارد).
درمه
[دُ مَ] (اِخ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش قروه شهرستان سنندج واقع در 35 هزارگزی جنوب باختری قروه و 3 هزارگزی ( شیروانه، با 220 تن سکنه آب آن از چشمه و راه آن مالرو است (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5.