[خوَشْ / خُشْ مَ] (مص مرکب مرخم، اِمص مرکب) تملق تبصبص چاپلوسی (یادداشت مؤلف) : من چو طبع لطیف خواجه کمال غزلی بد نمیتوانم گفت گر نگویم قصیده باکی نیست من خوش آمد نمی توانم گفت مولا طوسی (از تذکرهء دولتشاه سمرقندی) از نظم و نثر هرچه بطبعش خوش آمده...