[خوا / خا دَ] (مص) خفتن خسبیدن استراحت کردن (ناظم الاطباء) نوم رقود هجعت (یادداشت بخط مؤلف ||) خوابانیدن قرار دادن : بخوابم تنش خوار بر خاک بر سرش بسته آرم بفتراک براسدی زبر تخت بخوابید سهی سرو مرا پیش نظارگیان پرده ز در بازکنیدخاقانی || فروافتادن خراب چون: خوابیدن...