[خِ تَ] (اِ مصغر) مصغر خشت (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از جهانگیری) خشتچه خشت کوچک || پارچهء چارگوشه زیر بغل جامه (از انجمن آرای ناصری) (از برهان قاطع) (از لغت محلی شوشتر نسخهء خطی) بغلک خشتچه سوزه سونچه لبنه القمیص کش بن سعیده (یادداشت بخط مؤلف) : کرد قباهای...