جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه خسور: (تعداد کل: 2)
خسور
[خُ] (اِ) پدر شوی (ناظم الاطباء) (برهان قاطع) : بیکجا بر عروسان و خسوران عروسان دختران داماد پوران (ویس و رامین||) پدرزن (برهان قاطع) (ناظم الاطباء ||) مادرزن (صحاح الفرس ||) حصاد درو (ناظم الاطباء) (برهان قاطع) (از فرهنگ جهانگیری ||) خرمن (ناظم الاطباء) (برهان قاطع).
خسور
[خَ] (ع ص) زیان کار زیان دیده زیان زده : اندر آن تقریر بودیم ای خسور که خرت لنگ است و منزل دور دور (مثنوی).