[خَ تَ] (مص) مجروح کردن( 1) (ناظم الاطباء) (برهان قاطع) (آنندراج) (شرفنامهء منیری) (انجمن آرای ناصری) مجروح ساختن ریش کردن زخمی کردن خراشیدن که موجب مجروح کردن شود (یادداشت بخط مؤلف) : اگر علم را نیستی فضل پر بسختی بخستی خردمند خر ابوشکور بلخی (از تحفه الملوک ص 14 )...