[خُ دَ] (مص) بانگ زدن فریاد کردن هرا کشیدن غریدن داد کشیدن (یادداشت بخط مؤلف) وَعْوَعه (منتهی الارب) : بتاراج و کشتن نهادند روی برآمد خروشیدن های و هویفردوسی ز صندوق پیلان ببارید تیر برآمد خروشیدن داروگیرفردوسی خروشید گرسیوز آنگه بدرد که ای خویش نشناس و ناپاک مرد فردوسی تو...