[نَ / نِ] (اِ مرکب) خاگینه (ناظم الاطباء) خایهء ریز که از بیضهء مرغ راست کنند (شرفنامهء منیری) طعامی که از تخم مرغ زده سازند (زمخشری) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 379 ) عجه (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (تاج العروس ||) طعامی که از تخم مرغ و گوشت سازند طباهجه...