جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه خامی: (تعداد کل: 3)
خامی
(حامص) ناپختگی ناآزمودگی (ناظم الاطباء) مقابل پختگی بی تجربگی بی وقوفی : چو خان نهاد نهاری فرونهد پیشت چو طبع خویش بخامی چو یشمه بی چربو منجیک وزآن پس چنین گفت کهتر پسر که اکنون بگیتی تویی تاجور بمردی و گنج این جهان را بدار نزاید ز مادر کسی شهریار...
خامی
می « یاء » به « سین » به ابدال « خامس » (ع ص) پنجم خامس( 1) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ( 1) - منتهی الارب این کلمه را مبدل داند.