جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه خارش: (تعداد کل: 3)
خارش
[رِ] (اِمص) خاریدن (ناظم الاطباء) عمل خاریدن (فرهنگ شعوری ج ص 366 ) حِکَّه خارخار خارِشَک : خارش گیتی ز سرت کی شود تات بر انگشت یکی ناخن است ناصرخسرو یک شبی گفت کای فلان برخیز خارش پشت پای بنشانمروحی ولوالجی انجیر تو چون به خارش افتد بستن نتوان تو...
خارش
[رِ] (اِ) خناق (نام مرضی است که در گلو عارض میشود).
خارش
[رِ] (ع ص) آخذ از روی عنف دریابنده گیرنده.