جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه خاراندن: (تعداد کل: 1)
خاراندن
[دَ] (مص) با نوک ناخنها بسودن تن با کمی سختی آنگاه که در آن خارشی بطبع یا از گزیدن پشه و جز آن پدید آید، حک (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (تاج العروس) رجوع بخارانیدن و خاریدن شود.