جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه حکیمه: (تعداد کل: 3)
حکیمه
[حَ مَ] (ع ص) تأنیث حکیم. زنی حکیم. ج، حکیمات. و در عرب چهار تن این عنوان و لقب دارند که آنان را حکیمات العرب خوانند. رجوع به حکیمات شود.
حکیمه
[حُ کَ مَ] (اِخ) بنت امیمه. تابعیه است.
حکیمه
[حُ کَ مَ] (اِخ) بنت غیلان الثقفیه زوجهء یعلی ابن مره. صحابیه است و او یک حدیث از رسول اکرم(ص) روایت کرده است.