جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه حلبی: (تعداد کل: 5)
حلبی
[حَ لَ] (اِ) تنکه. (یادداشت مرحوم دهخدا). فلزی که از آن لوح ها و صفحه ها کنند و از آن سماور ارزان قیمت و آفتابه و سینی و سطل و جز آن سازند. (یادداشت مرحوم دهخدا). یک نوع تختهء آهنی که آنرا از قلع اندود نموده و سفید کرده تا...
حلبی
[حُلْ لَ بی ی] (ع ص) سقاء حلبی؛ مشک دباغت یافته بگیاه حلب و آنرا سقاء محلوب نیز گویند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به حُلّب شود.
حلبی
[حَ لَ] (اِخ) دهی است از دهستان حومهء بخش سلدوز شهرستان ارومیه. ناحیه ای است واقع در دامنه و معتدل. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج4).
حلبی
[حَ لَ] (اِخ) ابراهیم بن محمد بن ابراهیم حنفی. از اکابر علمای عامه است که در شام و مصر فقه و حدیث و تفسیر را تکمیل کرده و سپس در استانبول به عنوان خطیب جامع سلطان محمد فاتح شهرت یافت. تألیفاتی دارد از آن جمله است: 1 - شرح صغیر...