جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه حسد: (تعداد کل: 3)
حسد
[حَ سَ] (ع مص) بدخواهی. (دهار) (محمودبن عمر ربنجنی). بد خواستن. (زوزنی). رشگ. (لغت نامهء اسدی). غیرت. بد خواستن برای کسی. (ترجمان عادل). زوال نعمت کسی را تمنی کردن. تمنی زوال نعمت از دیگری. (تعریفات جرجانی). خواهش زوال نعمت دیگری. حسودت. حسود. حسیدت. حسودی. حسادت. خلاف غبطه. نجاه. (منتهی الارب)....
حسد
[حُسْ سَ] (ع اِ) جِ حاسد.
حسد
[حُ سُ] (ع اِ) جِ حسود.