[حِ بَ تَنْ لِلْ لاه] (ع ق مرکب)برای رضای خدا. کنایت از مجانی و بلاعوض است :
بقات باد که عدل تو حسبه لله
بقمع جور ببرد اقتدار آتش و آب.
مسعودسعد.
حسبه لله نظر کن یک زمان در کار من
تا رهم از منت احسان بهمان و فلان.
شمس الدین قواس.
صاحب دیوان ما گوئی نمیداند...