[حِ] (ص نسبی) منسوب به حساب. فرد کامل. هر چیز که قدر و شانی داشته باشد. (آنندراج): آدم حسابی. زن حسابی. نجار حسابی. طبیب حسابی :
حسن تو حسابی شده مه در چه حسابست
خورشید ز رشک تو چنین در تب و تابست.
ظهوری (از آنندراج).
- حرف حسابی؛ گفتاری معقول. سخنی منطقی. مدلل(1)....