[حَ] (حامص) چگونگی و صفت و حالت حریص. حرص. شره. ولع : علما را که همی علم فروشند ببین به ربایش چو عقاب و به حریصی چو گراز. ناصرخسرو. از حریصی کار دنیا می نپردازی به دین خانه بس تنگست و تاری می نبینی راه در. ناصرخسرو. آن دگر بهر ترهب در کنشت و آن دگر بهر حریصی...
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.