[حَ رَ کَ] (ع مص) حَرَکه. جنبش. جنبیدن. مقابل سکون، آرام، آرامیدن، درنگ. تحشحش. حشحشه. کون. ذماء. تقتقه. رکضت. نهضت. مور. تمور. تکان. تکان خوردن. سید جرجانی گوید: حرکت اشغال حیزی است پس از حیزی. و هم او گوید: حرکت خروج از قوه است به فعل بر سبیل تدریج. و...