[حَ رَ] (ع اِ) جِ حرکت. (دهار). حرکتها. جنبشها. جنبیدن ها. مقابل سکنات :
حرکاتش همه رهه هنر است
برم از جان من عزیزتر است.عنصری.
متناسبند و موزون حرکات دلفریبت
متوجهند با ما سخنان بی حسیبت.سعدی.
تو در آب اگر ببینی حرکات خویشتن را
بزبان خود بگوئی که به حسن بی نظیرم.
سعدی.
وه که از او جور...