جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه حدیقه: (تعداد کل: 4)
حدیقه
[حَ قَ] (ع اِ) بستان. (دهار). بوستان. باغ. باغ که گرداگرد او دیوار باشد یا پیرامون او محاط باشد به چوب و خار. (غیاث). بوستان بادیوار. مرغزار خرما بادرخت. (منتهی الارب). بستان دیوارکشیده. (ترجمان عادل بن علی). بستان دیواردرکشیده. زمین با درختان میوه. باغ که درخت خرما و غیر آن...
حدیقه
[حَ قَ] (اِخ) نام قریه ای از اعراض مدینه و جنگ اوس و خزرج بدانجای بود. (معجم البلدان). و رجوع به نزهه القلوب ج3 ص5 و حبیب السیر چ خیام ج3 ص116، 221 شود.
حدیقه
[حُ دَ قَ] (اِخ) جائی است بنی یربوع را در قلهء حزن که در آن دو حدیقه است. (معجم البلدان).
حدیقه
[حَ قَ] (اِخ) ده کوچکی است از بخش شمیران شهرستان تهران در نه هزارگزی کنار راه شوسهء قلهک به لشکرک. دارای 20 تن سکنه. روزهای تعطیل تابستان عدهء زیادی برای هواخوری به این ده می آیند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج1).